من تو را خار نبودم رفتى، از تو بیزار نبودم رفتى، قبل تو بى کس و تنها بودم، حال که محتاج تو بودم رفتى، عاشق عشق شدن افسانه است، تو ز تقدیر نهانم رفتى،
تاریخ : سه شنبه 91/12/1 | 3:10 صبح | نویسنده : مهدى | نظر
دلتنگی... خوشه انگور سیاه است ! لگد کوبش کن... لگد کوبش کن... بگذار ساعتی سربسته بماند... مست میکند اندوهت را !!!
تاریخ : یکشنبه 91/11/29 | 5:26 صبح | نویسنده : مهدى | نظر
امروز تلخترین روز زندگیمه. یک شانه براى گریه کردن میخام ولى نیست. نفسم بالا نمیاد. چرا عاشق همیشه ناکام است. چرا ویرانه دلم تاریکه هیچکس بهش سر نمیزنه. یک کوه میخام تا عقده هام روش نقاشى کنم. یک کویر میخام تا کنار سرابش زار بزنم. نه شیرین و نه لیلایى، نه عذرا نه زلیخایى، فقط گودال تاریکى، دمى در آن بیاسایم
تاریخ : پنج شنبه 91/11/26 | 10:53 صبح | نویسنده : مهدى | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.